مهدیهمهدیه، تا این لحظه: 21 سال و 1 ماه و 27 روز سن داره
علیرضاعلیرضا11 سالگیت مبارک
مهسا خانوممهسا خانوم، تا این لحظه: 8 سال و 5 ماه و 8 روز سن داره

اقا زاده

بی بهونه دوستت دارم

تصمیم گرفتم علیرضا را ببرم تو حیاط یه چند تا عکس ازش بندازم ولی مگه با شیطونیایی که میکرد میشد عکسی انداخت تا اینکه بلاخره با هزار بدبختی اینا شد نتیجه عکاسی بنده    داشتم سیر پاک میکرد که فریزش کنم تا برای کاری رفتم تو اتاق و برگشتم با این صحنه مواجه شدم عاشقتمممممممممممممممممممممم   ...
7 اسفند 1392

اولین اصلاح مو

این چند مدت که نتونستم اپ بشم مهمان داشتیم وقت نمیکردم اولش بابا و مامانم بعدش هم عموی علیرضا مهمانمان بودند اقازاده هم این مدت حسابی شیطون شده ویه جا بند نمیشه تازگیا یاد گرفته چهاردست وپا میره و کل خونه را زیر سلطه خودش گرفته به بابایش  متاسفانه خیلی وابسته شده تا میخواد بره بیرون دنبالش گریه میکنه و میخواد که بغلش کنه به ماست و پرتقال خیلی علاقه داره و اینجا هم فصل پرتقاله تا بتونه امسال پرتقال خورده       چند وقتی بود میدیدم موهای دور گوش علیرضا بلند شده و نیاز به اصلاح داره وبابایش هی امروز فردا میکرد تا اصلاحش کنه تا اینکه بلاخره دیروز با کلی کلک تونست یه کم موهاشو اصلاح کنه ...
4 اسفند 1392

روز عـشـق

مهر یه چیزیه مهربونی یه چیز دیگه عشق یه چیزیه عاشق شدن یه چیز دیگه قلب و دل یه چیزیه اما توی قلب تو جا شدن یه چیز دیگه   ولنتاین مبارک اینم دوتا از سه تا عشقام که از گذاشتن عکس عشق سوم معذورم ...
25 بهمن 1392

نه ماه گذشت

 نه ماه گذشت نه ماهی که انگار همین دیروز بود که با چشای نازت زل زدی تو چشام و انگار تو هم فهمیده بودی که چقدر به انتظارت بودم وچقد به وجودت نیاز داشتم     بله با به دنیا اومدنت زندگی را برام معنایی دیگر کردی       ...
15 بهمن 1392

یادی از گذشته

این عکس اقا مصطفی با مهدیه ست به یاد ایام خوش گذشته خانواده اقا مصطفی تازگیا به وب پسرکم سر میزنن گفتم این عکسو بزارم تا بدونن به یادشون هستیم   ...
9 بهمن 1392

پیتزا پزون

 علیرضای من این روزا خیلی شیطون شده خدا بهمون رحم کنه  ماشالله اصلا یه لحظه اروم قرار نداره تازگیا یاد گرفته میتونه مبل و دیوارو بگیره بلند شه و کار ما شده فقط مراقبت از او تا یه وقت سر وکله اش نخوره به در و دیوار  خیلی هم در دری شده جرات نداریم در هالو باز کنیم که میخواد بره بیرون و تا میبندیم میزنه زیر گریه خوابش نسبت به قبلا بهتر شده  شبا ساعت 10 یا 11 میخوابه و معمولا 8 تا 9 هم بیدار میشه ایندفعه اومدیم زدیم تو تریپ پیتزا چند وقتی بود هوس پیتزا  کرده بودیم اما هی امروز فردا میکردیم تا اینکه بلاخره دیشب درستیدم       ...
6 بهمن 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به اقا زاده می باشد