پاییز زمستونی
هر چند اولین بار نیست جای سرد زندگی میکنیم ولی ایندفعه انگار فرق میکنه ،یکی از سرد و خشکترین شهرهای کشور هستیم و موضوع خیلی جدیه چون هنوز اول پاییزه ما داریم یخ میزنیم انواع لباس گرم از جمله کلاه دستکش و تجهیزات زمستانی تهیه کرده ایم و آماده جنگ با ننه سرما. از الان شوفاژ ها را بکار انداخته ایم. هر چند تا حدودی در خونه محدود میشویم ولی این هم خودش تجربهای جدید و خاطره ای خوش خواهد شد. ...
نویسنده :
مامان خدیجه
9:35
بدون شرح
پسرخاله
وروجک
داشتم تو بلوار 22 بهمن رد میشدم چشمم افتاد به در زرد رنگی که روش نوشته بود خانه وروجک نا خداگاه کشیده شدم سمتش رفتم تو ودیدم 10 الی 12 بچه که یکی بدو بدو یکی سرسره یکی تاب یکی هم گریه میکردند و سه تا خاله مهربون که ازشون مراقبت میکرد تصمیم گرفتم علیرضا را بعضی اوقات یک ساعتی بیرمش تا سرگرم باشه هم بتونه با همسن سالای خودش بازی کنه امروز جلسه سومه که بردمش و هر جلسه یک ساعت و خدا را شکر به خوبی استقبال کرده علیرضا تا اینموقع یکسال و پنج ماه و نوزده روز سن دارد ...
پنجشنبه و علیرضا و لاله زار
دو ماهی که اومدیم تو شهر جدید هر پنجشنبه و جمعه رفتیم تفریح فقط هفته ای که مهمان داشتیم تو خونه بودیم .هفته گذشته هم رفتیم لاله زار یکی از بخش های قشنگ کرمان که به شهر گل و گلاب معروفه علیرضا در حالی یکسال و پنج ماه و سیزده روز سن داره که سیزده تا دندون داره و در صحبت کردن همچنان تنبله یا شایدم توقع ما از یه بچه هجده ماهه زیاده وفقط کلمه هایی مثل بابا مامان ابه نونو هنیی(ماشین)ابوهههه که هر چی را بلد نباشه این کلمه را بکار میبره ...
پسرکمون
مامان عکاس
از وقتی علیرضا دنیا اومد خیلی دلم میخواست ببرمش آتلیه و عکس ازش بندازم ولی اون نفر اصلی ( علیرضا را نمیگما )باهام همکاری نمیکرد و تا حالا هم نظرش برنگشته با خودم گفتم حالا که یه گوشی خوب دارم که عکس خوب میندازه پس خودم میشم عکاس و هر موقع عکس جالبی گرفتم میبرمش عکاسی و رو شاسی میزنمش که بلاخره از نظر خودم و اهل خونه این عکس قشنگی شد و دیروز دادم عکاسی و این شد اولین عکس شاسی زده واز همینجا به اون بنده خدا میگم این اولین و آخرین عکس شاسی زده نیست ...
علیرضا در شهر بازی
دیشب برای شام پیتزا درستیدم و رفتیم شهر بازی کرمان تا هم از هوای خوبی که بود استفاده کنیم هم بچه ها بازی کنند و علیرضا که عاشق پیتزاست وبعد شام من علیرضا را بردم استخر توپ و مهدیه با بابایی هم رفتند سینما پنج بعدی ...