علیرضام حدود دو ماهی میشه راه افتاده و دیگه راحت بدون کمک میتونه راه بره خیلی شیرین شده و از بس کارای شیرین میکنه ادم دلش میخواد درسته قورتش بده با هر اهنگی یا دست میزنه یا سینه از ماه ها قبل وقتی پ ی پ ی میکرد (روم به دیوار)دستمو جلو دماغم تکون میدادم و میگفتم پیف پیف علیرضا پ ی پ ی کرده الان دیگه خودش یاد گرفته تا کارشو میکنه میگه پیف پیف از تولدش هم از وقتی یاد گرفت شمع تولدشو فوت کنه الان دیگه شمع یا کبریت یا فندکی و یا حتی حشره ای ببینه فوت میکنه وقتی مرغ و خروس های تو حیاط صداشون در میاد اونا را کیش میکنه وقتی میگیم نماز بخون سرشو میزاره رو مهر و همراه باباش مسوا...