اولین تکون خوردنت
صبح وقتی برای کاری رفتم خونه خاله سمیرا تا رسیدم خودمو ولو کردم رو مبل که خاله اومد و قربون صدقت رفت و دستشو گذاشت گفت ببینم این تنبل چرا تکون نمیخوره که ماشالله پاقدمش خیر بود و دوتا تکون حسابی از زیر دستش خوردی و من خجل زده گفتم حساب کن بچه اولمه که متوجه نشدم خلاصه کلی از خود خوشحالی در کردم . قربون تکون خوردنت برم من ...
نویسنده :
مامان خدیجه
10:14