این روزا
سلام جوجو جیگررررررر
وقتی اخرای ماه سه را داشتم میگذروندم و وارد ماه چهار میشدم که برای بار اول تکون خوردنت البته به صورت قل خوردن مث ماهی تو دلم حس کردم گفتم خدایا یعنی میشه برسم به ماههای اخر و تکون خوردنش از رو شکمم حس کنم ( یه جورایی میترسیدم که بارداریم نرسه تا اخر) تا اینکه الان به لطف خدا مدتیه به اون مرحله رسیدم و خدارا شکر گذارم
الهی من قربونش برم اینقد تکون میخوری که حتی اگه زیر پتو هم باشم و کسی کنارم باشه میتونه ببینه و با هر تکونت دلم غش میره و میگه خدایا هر چه زودتر این دوماه هم بگذره و بتونم تو را توبغلم بگیرم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی