هفته پانزدهم و شنیدن ضربان قلب
امروز نوبت بهداشت داشتم با اقا علی رفتم(اقا حاجی هم خونه بودن) طبق نوبت قبلی خلوت بود ماما فشارم را گرفت بعدش که نوبت وزنم شددیدم 3.5 اضافه کرده بودم که ماما گفت اگه بخوای همینجوری پیش بری برات مشکل پیش میاد منم ناراحت.
که بعدش گفت چون تازه ویارت تموم شده و تازه اشتهات باز شده انشالله که مشکلی پیش نمیاد حالا نوبت این بود که صدای تپش قلبتو که لحظه شماری میکردم را بشنوم دراز کشیدم رو تخت .
خیلی شیطون بودی وبه این زودی دم به تله نمیدادی ماما بنده خدا هر دقیقه چشمش گردتر میشد فکر میکنم ترسیده بود چون به راحتی نتونست پیدات کنه بعد از کلی گشتن بلاخره اقا پسر گل ما راضی شد تا خودشو نشون بده ا ای شیطون داری از الان خودتو نشون میدی.
ازم پرسید تو دبیرستان واکسن زدی که منم گفتم یادم نیست و برام واکسن زد .
برای برج 11 هم نوبت مراقبت برام نوشت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی