مهدیهمهدیه، تا این لحظه: 21 سال و 2 ماه و 1 روز سن داره
علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 11 سال و 5 روز سن داره
مهسا خانوممهسا خانوم، تا این لحظه: 8 سال و 5 ماه و 13 روز سن داره

اقا زاده

هفته پانزدهم و شنیدن ضربان قلب

1391/11/5 10:13
نویسنده : مامان خدیجه
347 بازدید
اشتراک گذاری

امروز  نوبت بهداشت داشتم با اقا علی رفتم(اقا حاجی هم خونه بودن) طبق نوبت قبلی خلوت بود ماما فشارم را گرفت بعدش که نوبت وزنم شدگریهدیدم 3.5 اضافه  کرده بودم که ماما گفت اگه بخوای همینجوری پیش بری برات مشکل پیش میاد منم ناراحت.

که بعدش گفت چون تازه ویارت تموم شده و تازه اشتهات باز شده انشالله که مشکلی پیش نمیادنگران حالا نوبت این بود که صدای تپش قلبتو که  لحظه شماری میکردم را بشنوم دراز کشیدم رو تخت .

 خیلی شیطون بودی وبه این زودی دم به تله نمیدادی ماما بنده خدا هر دقیقه چشمش گردتر میشد  فکر میکنم ترسیده بود چون به راحتی نتونست  پیدات کنه بعد از کلی گشتن قلببلاخره اقا پسر گل ما راضی شد تا خودشو نشون بده ا ای شیطون داری از الان خودتو نشون میدی.

ازم پرسید  تو دبیرستان واکسن زدی  که منم گفتم یادم نیست و  برام واکسن زد .

برای برج 11 هم نوبت  مراقبت برام نوشت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به اقا زاده می باشد