عروسک ابجی مهدیه
همین الان علیرضا تو بغلم بود که مهدیه اومد ازم گرفتش و باهاش بازی کرد و مث یه عروسک اومد پسش داد(دوباره پسش دادم و اومدم اپ بشم)
وقتی تو بغلشه یه لحظه فکر میکنم عروسکی بغله مهدیه ست به قول یکی از دوستان مهدیه فکر کنم7ماهه راه رفتن یادش بده اخه روز که شد تو بغلشه و باهاش بپر بپر بازی میکنه
اولش خیلی حساس بودم و میترسیدم بزنش زمین ولی با خودم گفتم این دختره یکی از ارزو هاش این بوده یه نی نی داشته باشیم و بغلش کنه و باهاش بازی کنه اونوقت من ازش دریغ کنیم
خدایی خیلی کمک دستم هم هست اگه این دختر نبود تو خیلی از کارام میموندم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی