راز راز گل نرگس
شایدچهارپنج سالی بود که زندگی مشترکشون را با عشق شروع کرده بودند و زندگی ارومی داشتند تا اینکه یه بچه هم به زندگیشون اضافه شد که زندگی را براشون شیرینتر کرد
اما چند مدتی بود به مرد خونه مشکوک شده بود ولی نه شاید اشتباه میکرد تا اینکه.....
پنجشنبه مهمان داشتیم و اقای همسر قبل از رسیدن مهمان اومدن خونه با یه دسته گل زیبای نرگس
پرسیدم اینهمه گل نرگس کجا بوده ؟ که در همین حین مهمان ها رسیدند و سوال من بیجواب موند
همون لحظه اول بوی خوش نرگس فضای خونه را پر کرد خانم مهمان پرسید: اینهمه نرگس کجا بوده ؟ که اقا گفتند یه ماشین تو خیابون میفروخته صد هزار و من پنجاه هزار ازش خریدم
ما باورمون شد ولی بعد چند دقیقه گفتند نه بابا این پانصد شاخه گل نرگس قسمتی از مهریه یه خانم بوده که از شوهرش مطالبه کرده و امروز مهریه شو پرداخت کرده و اونم پس از گرفتن نرگسها، انها رو همونجا میندازه و میگه تو سرت بخوره
و اقای ما .... پرونده اش بوده انها را برمیدارد
و داستان دلیل مطالبه مهریه این بوده که :
خانم مذکور خبر دار میشه: شوهرت را با یه دختر ... گرفتند و الان تو کلانتریند اولش باور نمیکنه
ولی وقتی با شوهرش رو در رو شد میبینه نه کار از کار گذشته و دیگه تو دل شوهرش جایی برای اون نیست و دیگه نمیتونست قبول کنه یکی دیگه بجای اون شده سوگلی شوهرش
شوهرشو دوست داشت ولی نمیتونست با این قضیه هم کنار بیاد .
آقاش گفته بود تو هم باش ولی اون دیگه نمیتونست بهش اعتماد کنه
تا اینکه اومده بود مطالبه مهریه کرده بود و قسمتی از مهریه ش 500 شاخه گل نرگس بوده که شده این گل ها
واین بود آن راز غم آلود