ارزوی براورده شده شب اروزها
دقیقا دوسال قبل همین شب(شب الیله الغائب)در یزد بودیم و دنبال دوا و درمون تا ....و چقدر غافل بودم که درمونم پیش یکی دیگه بود و من تو ی یزد دنبالش میگشتم
همون شب برای همه آرزو به دلها، دست به دعا برداشتم به خصوص اونایی که در آرزوی مادر شدن بودند و در آخر هم خواستم آرزوی خودم براورده....
و درست بعد از دوماه از این شب عزیز آرزوم براورده شد و من متوجه شدم که یه فرشته تو دلم دارم
و امشب هم آرزوم سلامتی همه و بخصوص عزیزای خودم
مهدیه امروز شیطونی کرد و لباس عروسکشو پوشوند برای علیرضا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی