سفری یک روزه
پنجشنبه رفتیم بندرعباس به گشت و گذار و خرید
نیست که ما جنوبی تشریف داریم خیلی دریا را دوست داریم گفتیم بریم هم کنار دریا صفایی کنیم هم دوری تو بازار بزنیم
با بچه بغل تو این بازار و اون بازار که اقا گوشی و دخترک تبلت بخرند وخریدش برای اونا شد و خستگیش برای من بچه بغلگرگرچه با بچه بغل تو بازار گشتن خیلی خسته میشه پدر و مادر ولی ما نیز دل داریم
سر ظهر هم با خستگی تمام نهار را گرفتیم و رفتیم کنار ساحل
بعدش رفتیم چند تا عکس انداختیم
اینم اقا زاده با ابجیش(فتو شاب را حال میکنی)
زیاد طولی نکشید که علیرضا شروع کرد به نق زدن و فهمیدم که باید خوابش بیاد بله طولی نکشید که...
چند تا اسباب بازی و دوتا سویشرت هم برای علیرضا خریدم(همین سویشرتی که تنش هست را اونجا خریدم و پرو کردم ببینم اندازه هست که دیگه تنش موند)
اینم اسباب بازی ریزه میزه خوشگلش
خیلی با مزه وکوچولو ونازن
اینم توپش(البته به اسم مهدیه خریده شد ولی ما خودمان را کری زدیم و دادیمش داداشی)