باغ شاهزاده ماهان(کرمان)
فکر کنم یه هفته میشد که به شهر جدید اومده بودیم گفتیم یه نهار درست کنیم و بریم باغ شاهزاده و خستگی ناشی از اسباب کشی را در کنیم پشت باغ نشستیم برای صرف نهار که علیرضا خان بند نمیشد و همش میخواست بره تو اب و نمایی از محوطه باغ دیگه مستقل شده و نمیزاره ما دستشو بگیریم و میخواد تنهایی راه بره و خسته از راه رفتن مستقلش و بی اختیار هر ابی رامیبینه بطرفش کشیده میشه اقازاده با ابجیش امروز علیرضا یکسان و چهار ماه سن دارد شانزده ماهگیت مبارکه ...