شش ماهگی پسرکم
باور ندارم پنج ماه با تو بودن را
چند سال بود قصد داشتن فرزند دومی داشته باشن ولی صاحب فرزند ی نمی شدند ...
روزی با خدای خودش خلوت کرد و اشک تو چشماش جمع شد ... نذر کرد اگر صاحب فرزندی شد اسمش رو رضا یا فاطمه انتخاب کنه ...
***
سال بعد خونه شون از صدای یک پسربچه زیبا پر شده بود ... بله خدای مهربون به هرکس که بخواد عطا میکنه ...
تو دفتر ثبت احوال، شناسنامه به اسم علیرضا براش گرفتند.
شش ماهگیت مبارک عزیزززززززززززززززززززززززززززززم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی