شش ماهگی علیسان،نیمه ای از قلب ما❤️
ششماهگی علیسان، پسرکِ عاشق کتاب و زندگی شش ماه گذشت… نیمی از یک سالِ با تو بودن، یعنی نیمی از بهشتی که خدا برام فرستاده. این ماه رو با بالا بردن پاهای کوچولوت و مزهمزه کردن انگشت شصت پا شروع کردی! همونطور که لبخند میزدی و تلاش میکردی بدن کوچولوت رو کشف کنی، من از تماشات سیر نمیشدم. رفتیم مهمونی خونهی آبا، همهی خالهها و داییها جمع بودن، شور و حال قشنگی بود. بعدش با هم رفتیم خرید برای بابا و داداش امیرعلی. چه حس خوبی داشت که تو، کوچولوی خندانم، توی بغل من بودی و دور و برت رو نگاه میکردی. نمایشگاه کتاب هم رفتیم! و وای که تو چقدر کتاب دوست...