دوماهگی
عزیز دلم شنبه دوماهش بود و باید میرفتم بهداشت هم برای وزن هم واکسن دو ماهگی داشت ولی شنبه خونه نبودیم گذاشتم برای یکشنبه
وزنش که خدا را شکر خوب بود واکسنش هم زد ولی چشمتون روز بد نبینیه تا فرداش فقط بغلم بود
نمیشد دست بهش بزنیم هم دلمون میسوخت از اینکه اینهمه گریه میکرد هم خندمون گرفته بود که پاهاشو بالا میگرفت خیلی با مزه بود وقتی پاهاش بالا بود
جیگرمیییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
تغیراتش در دوماهگیش:
بلاخره خندشو دیدیم و اغو میکنه
با سر و چشمش دنبالمون میکنه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی